دیروز بد نبودم.فعلا تمرکز میکنم روی رژیم.صبحانه هم نان سنگک و عسل خوردم.1 ل هم نسکافه.
همچنان در انتظار پرپر.این روزها کمی استرس دارم که امیدوارم زودتر آروم بگیرم. هیچ چیز بدتر از استرس نیست.
بعد نوشت: بعضی آدم ها حس های خوبی منتقل میکنن.خانومی که مدارک رو تحویل میگیره،فوق العاده مهربون و دوست داشتنیه.یکی از دلایل موندن و ادامه دادن کلاسم ایشون و استاد خودم هستن.واقعا دوسشون دارم.همیشه هم اشتباه میکنه میپرسه مجرد؟ میگم نه متاهل امروز دیگه گفتم نزدیک به 5 ساله که ازدواج کردم.بعد گفت بچه چی؟ گفتم نه ندارم.کلی صحبت که بچه بیار و منم گفتم اینجا غریبم نمیشه،ایشونم گفت منم همینطور اما یه روز باید کنار بیای با این شرایط. و جالبه که هردومون این شهر رو دوست نداریم و گفت من فقط منتظرم بازنشسته شم و فرار کنم شمال شهر خودم.الهی هرکسی هرجای این دنیا که آرامش داره بتونه زندگی کنه
♥ جــــــودی ♥
یکشنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۶
12:34
برچسب : نویسنده : 5judylife4 بازدید : 170