11:13 نوشت: دیشب به شدت اعصاب و روانمون بهم ریخت.هرچیزی که پیش میاد بیشتر از این شهر متنفر میشم و دلم میخواد زودتر برگردم و کنار خانواده ی خودم باشم.امیدوارم به زودی این امر میسر بشه. معده ام به شدت میسوخت.اما خودم رو کنترل کردم و چیزی نخوردم.راضی ام از این وضعیت و همتی که در پیش گرفتم.
خیلی دلم میخواد رها از همه چیز باشم.یعنی وابستگی هام کم بشه به اشیا و دنیا. دلم میخواد یه خونه ی کوچولوی قابل حمل داشته باشم که هرجا دلم میخواد برم.
به نظرم خوشبختن آدمایی که لذت کمتر داشتن رو تجربه میکنن و شاد هستن.
برچسب : نویسنده : 5judylife4 بازدید : 132