جمعه ی خود را چگونه گذراندید :)

 16:15نوشت : صبح با یه گلو درد خیلییی بد بیدار شدم از خواب.شکر خدا الان بهترم و امیدوارم فردا این فین فین کردن ها هم تمام بشه.میخوام برم آرایشگاه زشته من نمیدونم چرا من همیشه تابستون سرما می خورم. تابستون اصلاااا دوستت ندارم.کاش یه روز بتونم باهات دوست باشم تو هم با من دوست باشی.

سه-چهار روزه خوابم تنظیم شده خداروشکر.امید که ادامه دار باشه.

امروز همسری زرشک پلو با مرغ درست کرد که خیلی خوشمزه بود فقط هرچی روغن بود خالی کرده بود توش.من از غذای چرب متنفرم.چون عادت ندارم واقعا.مامانم همیشه توی غذاهاش کمترین روغن رو استفاده میکنه و من اصلا به روغن و غذای چرب و چیلی عادت ندارم.طفلکی ِ من ناراحت شد که روغنش زیاد شده و باب میل من نبوده.اما برای اولین بار عالی درست کرده بود. چون همیشه خوراک درست میکرد. بهش گفتم غذاهای رژیمی درست کن که رژیم بگیرم

پ.ن: امروز صبح وحشتناک بداخلاق بودم و الکی دعوا میکردم.مریضی خر است.

پ.ن2: دلم لاغری میخواد.کاش میشد فردا بیدار بشم و ببینم وزنم 55 شده یکی از سخت ترین کارهای دنیا همین لاغر شدن هست.

♥ جــــــودی ♥

جمعه نهم تیر ۱۳۹۶

16:24